آیا تاكنون از خود سؤال كردهاید كه چرا بعضیها انگیزهی پیشرفت در سطوح بالا را دارند و در رقابت با دیگران برای كسب موفقیت، به سختی تلاش میكنند، درحالی كه عدهای دیگر، انگیزهی چندانی برای پیشرفت ندارند و برای كسب موفقیت از خود تلاشی نشان نمیدهند؟
چـــــرا برخی از دانشآموزان علاقهی زیادی به درس، مدرسه و تحصیل دارند و برخی علاقهمند به این امور نیستند؟ بررسی چگونگی و چرایی این انگیزه، مورد سؤال و بحث بسیاری از اولیا، معلمان و مربیان است. هر پدر و مادر و یا معلمی دوست دارد در دانشآموز علاقه، میل و رغبت به تحصیل را ایجاد کند تا دانشآموز بتواند در امور تحصیل موفقتر و از تحصیل لذت بیشتری ببرد.
داشتن انگیزه و علاقه به تحصیل و مدرسه از دلایل اصلی موفقیت تحصیلی محسوب میشود. در ایجاد انگیزه به تحصیل که موجب ارتقای موفقیت تحصیلی میشود، عواملی دخیل هستند که از آن جمله میتوان به توان ذهنی، یادگیریهای قبلی، علاقه به دروس خاص و … از یک سو و از سوی دیگر سطح درآمد خانواده، میزان تحصیلات و نوع شغل والدین، موفقیت اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی خانواده، محیط خانواده و … اشاره کرد.
انگیزه چیست؟
انگیزه حالت مشخصی است که سبب ایجاد رفتاری معین می شود. انگیزه های روانی به طور عمده تحت تأثیر اجتماع خاصی قرار دارند که شخص در آن رشد کرده است.
تعریف انگیزش
انگیزش به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد، روان شناسان مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشد و به آن جهت می دهند.
انگیزه بیرونی و درونی
به طور کلی انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی میتوان به تقویتکنندههایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویتکنندههای درونی میتوان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.
آنچه که بیشتر موجب رفتار خودجوش میشود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیتهای پرورشی معلم یا مربی این است که دانشآموز به تدریج از انگیزههای بیرونی به سمت انگیزههای درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی، احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه میدهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانشآموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس میکنند، باور دارند که میتوانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.
این گروه از دانش آموزان با انگیزه درونگرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانشآموزان باانگیزه برونگرا، احساس بیکفایتی یا کفایت کم داشته و همواره تصور میکنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانشآموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزههای بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت میدهند و نه به تلاش و استعداد خود.
این دانشآموزان حتی اگر نیمنگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعبالوصول میدانند که دست به عمل نمیزنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» میآورد.
از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیتها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر میشود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهمتر است.
گاهی عکس این موضوع نیز صادق است، یعنی ضعف در یک درس، منجر به بیعلاقگی به دروس دیگر و یا به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل میشود و البته عکس این موضوع هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه میشود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابیهای مناسب فضای کلاس را لذتبخش و جایی برای شکوفایی استعدادهای دانش آموزان کنند.
انگیزش درونی به طور عمده تابعی از احساس کنترل است. معلمانی که در فکر افزایش انگیزش درونی دانشآموزان هستند، باید بیاموزند که برای کنترل محیطهای یادگیری خود، چگونه برای دانشآموزان فرصتهای واقعی ایجاد کنند. به هر حال آنان باید فرصتهای کنترل را افزایش دهند. متأسفانه استفادهٔ ناشیانه و ناآگاهانه از روشهای ایجاد انگیزش درونی و بیرونی میتواند مشکلات انگیزشی غیرمنتظرهای به وجود آورد. بروز مشکل عمده به این علت است که بین جهتگیریهای انگیزش درونی و بیرونی رابطهای مثبت وجود ندارد؛ یعنی نمیتوان با افزایش درجهٔ معینی از انگیزش بیرونی، باعث افزایش علاقهٔ درونی دانشآموز و یک تکلیف شد تا جایی که سطح انگیزش تحصیلی او به بالاترین حد خود برسد.
دو گروه از عوامل در ایجاد انگیزه دخیل هستند که گروه اول مربوط به خود فرد و گروه دوم مربوط به اقدامات مدارس جهت ایجاد انگیزش است.
عواملی که دانش آموز باید در خود ایجاد کند، عبارتند از:
۱- هدفگزینی: تعیین اهداف کوتاهمدت در آغاز هدفها اهمیت بسیار دارد. ابتدا اهداف بایستی شناسایی شوند، واقعی و قابل حصول باشند، زیرا دسترسی به آنها غالباً سادهتر است و همچنین حس موفقیت بیشتری را در فرد ایجاد میکند و او را به سوی اهداف بزرگتر رهنمون میسازد.
۲- انتظارات: انتظارات ما از خودمان و انتظارات دیگران از ما، میتواند منبع استرس باشد. انتظارات باید واقعی باشند. همچنین باورهایمان دربارهٔ توانایی دسترسی به اهداف، بایستی مطابق با واقعیات فعلی باشد. انتظار بیش از اندازه از خویشتن، باعث کاهش انگیزه میشود.
۳- رغبت: آنچه را که مایلید واقعاً به آن دست یابید، مشخص کنید و در جهت آن حرکت کنید. تشخیص اینکه چه چیزی واقعاً در ما ایجاد رقابت میکند، میتواند مفید باشد، ولی ما نمیتوانیم فقط به این اکتفا کنیم.
۴- محیط: از موانع موجود در انجام خواستههایتان آگاه شوید. اگر برای مثال سعی کنید که مطالعه را آغاز کنید، محیطی آرام و بدون هرگونه مزاحمت برای مطالعه انتخاب کنید. چیزهایی را که ممکن است تأثیر منفی در انگیزه داشته باشند، بشناسید. مثلاً هنگام مطالعه، عوامل منفی در حفظ انگیزه عبارتند از: تلویزیون، تلفن، رادیو و برنامههای پیشبینی نشده.
۵- پاداش یا تشویق: قدردانی از خودتان به خاطر انجام کار موردنظرتان. انجام اهداف واقعی بایستی پاداشی را به دنبال داشته باشد. تشویق، توجه ما را به نتایج پایانی کار معطوف میدارد.
۶- راهبردهای دیگر: انگیزه و عملکرد با یکدیگر در تعاملاند. انگیزه منجر به عملکرد بهتر شده و عملکرد بهتر نیز میتواند انگیزه را افزایش دهد.