نقل است بوذرجمهر به عللی مورد خشم شاه واقع شد، شاه دستور داد او را در خانه تاریکی زندانی کنند. او را به زندان انداختند، پس از مدتی، شاه چند نفر از بزرگان دربارش را برای اطلاع از حال بوذرجمهر به زندان فرستاد، آنها وقتی به زندان رفتند، او را سرحال و شاداب یافتند.
به او گفتند: تو با اینکه در این وضع سخت هستی، با نشاط و شاداب بهنظر میرسی؟ او در پاسخ گفت: من داروی معجونی درست کردهام که از 6 چیز آمیخته شده، از آن استفاده میکنم، از اینرو چنین بانشاط هستم. گفتند آن داروی معجون چیست؟ تا ما نیز هنگام سختی از آن استفاده کنیم؟ گفت: ترکیب آن دارو از 6 چیز است:
1- اطمینان به خدا وند در همه حال و همه شرایط .
2- اعتقاد به این اصل که هر چیزی مقدر شده، خواهد رسید.
3- صبر و استقامت، بهترین چیز برای امتحان شدن است.
4- اگر صبر نکنم چه کنم؟ و با بیتابی چهکاری میتوان کرد؟
5- افرادی هستند که کارشان از من سختتر است، باید به آنها نگاه کرد.
6- از این ساعت تا ساعت دیگر (و از این ستون تا ستون دیگر) فرج و راه گشایش است.
فرستادگان، جریان را به شاه خبر دادند، شاه دستور داد او را آزاد کردند و از آن پس به او احترام میکرد.
کمی دقت در داستان بوذرجمهر، ما را به این نکته بسیار کلیدی میرساند که راه برخورد با عوامل تنشزایی که از زندگیمان قابل حذف نیستند، یک تغییر تاکتیکی است؛ یعنی تغییری در خود. بهصورتی که اثر این عوامل بر ما خنثی شود. شما باید یاد بگیرید یا عامل تنشزا را حذف کنید یا اثرش را بر روی خودتان به حداقل برسانید.
نکته اینجاست که حتی اگر نتوانید به هر دلیلی حذفشان کنید، وقتی بتوانید اثرشان را بر رویتان خنثی کنید، اصل کار را انجام دادهاید. یاد گرفتن راه مدیریت و تعامل با عوامل تنشزا، یعنی یک گام بلند برای نفس راحت کشیدن در زندگی. پس از همین امروز برای رسیدن به یک زندگی شادتر و پرنشاط تر تلاش کنید.