بهانه تراشی نکنید
افراد ناموفق برای خود محدودیتهایی ایجاد میکنند و درصدد توجیه رفتارشان هستند؛ برای مثال، دانشآموزی که نمرۀ خوبی در امتحانات ترم اول کسب نکرده است، میگوید به اندازۀ سایر دانشآموزان باهوش و با استعداد نیست یا مشکلات خانوادگی دارد و یا تمرکز لازم را ندارد. بهترین درمان برای این مساله، این است که هر وقت ذهنتان شروع به بهانه تراشی میکند، آن را متوقف کنید و موتور ذهنتان را برای شروع کار، دوباره به راه بیندازید. بیایید به جای این بهانهها، بیشترین حد خود و بهترین برای خود و برای دیگران باشید.
با اتفاقات ناخوشایند روبرو شوید
رسیدن به موفقیت، معمولاً با چالشهایی همراه است. افراد ناموفق این موضوع را درک نمیکنند و به سرعت دست از همه چیز میکشند؛ زیرا کارها ناخوشایند و دشوار به نظرشان میرسد. غلبه بر چالشها فقط ما را به اهدافمان نزدیکتر نخواهد کرد، بلکه در درون ما فردی را شکل خواهد داد که هرگز تصور نمیکردیم وجود داشته باشد. از غلبه بر ترسها واهمه نداشته باشید و برای ورود به حوزهای جدید، از منطقه آرامش و راحتی خود به سرعت خارج شوید و خودتان را بهچالش بکشید.
بیتفاوت نباشید
میگویند روزی مرد جوانی از سقراط پرسید: راز موفقیت چیست؟ سقراط به او گفت : فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفقیت خودم را به تو بگویم.
صبح فردا، مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست تا کنار رودخانه، او را همراهی کند. جوان با او به راه افتاد.
به لبۀ رود رسیدند و به آب زدند و آن قدر پیش رفتند تا آب به زیر چانۀ آنها رسید. ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد. جوان ناامیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آن قدر قوی بود که او را در زیر آب نگه دارد.
مرد جوان آن قدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را خلاصی بخشد. همین که به روی آب آمد، اوّل کاری که کرد آن بود که نفس بسیار عمیقی کشید و هوا را به اعماق ریههایش فرو فرستاد.
سقراط از او پرسید: زیر آب که بودی، بیش از همه چه چیزی مشتاق بودی؟
سقراط از او پرسید: زیر آب که بودی، بیش از همه چه چیزی مشتاق بودی؟
گفت: هوا.
سقراط گفت: هر زمان به همین میزان که مشتاق هوا بودی، مشتاق موفقیت بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ موفقیت راز دیگر ندارد.
به عبارت دیگر، نسبت به امروز و فردایتان بی تفاوت نباشید. افراد ناموفق درباره هر چیزی بیتفاوت هستند و برای انجام هیچ کاری داوطلب نمیشوند. مطالعه نمیکنند، مایل به آموزش رسمینیستند و هیچ تلاشی را انجام نمیدهند، و حتی اگر به بالاترین سطح بالقّوه خود نرسند، با آن مشکلی ندارند؛ زیرا راهی برای خسته شدن خود پیدا میکنند.