ریاضی: در درس ریاضی، اگر دانشآموز به تمامی تمرینهای کتاب درسی مسلط باشد، میتواند به سؤالهای آزمون سراسری پاسخ دهد. من میتوانم با نشانی بگویم که هر سؤال از کدام بخش کتاب آمده است. اصلاً معادلۀ فراتر از کتاب نداشتیم و هر سال نیز همین طور است؛ یعنی سؤالها از تمرینهای کتاب است، و اگر داوطلبی بر کتابهای سه سال واقعاً مسلط باشد، میتواند بالای ۸۰ درصد، آنها را صحیح بزند. من خودم تنها غلطم بخشی بود که مربوط به آمار بود؛ یعنی همان یک سؤال هم مطالعه کردنی بود، نه حل کردنی، و من آن را غلط زدم.
بیشتر دانشآموزان، از مواجه شدن با تست ریاضی ترس دارند. من به این دسته از دانشآموزان میگویم که شما برای کنکور لزومی ندارد که بر همه مباحث درس ریاضی مسلط شوید. شما میتوانید پنج مبحث ریاضی را که برایتان راحتتر است، انتخاب کنید و در آزمون هم به سؤالهای همان مباحث پاسخ دهید؛ چون بین وضعیت کسی که اصلا به سؤالهای ریاضی پاسخ نداده و کسی که حداقل پنج تست را پاسخ صحیح داده است، فرق زیادی است.
اقتصاد: سؤالهای درس اقتصاد هم فراتر از کتاب نیست، اما این سؤالها خیلی طولانی هستند و در واقع چهار تا سؤال را در یک سؤال جمع کردهاند، ولی بیشتر اوقات، با یافتن پاسخ یک سؤال میتوان به گزینۀ صحیح رسید؛ در کل، سؤالهای اقتصاد به دو بخش تقسیم میشود: سؤالهای حل کردنی که نسبتاً ساده است، اما اعدادش بزرگ است . من برای تسلط بر این بخش، روزی دو تا سه مساله اقتصاد حل میکردم. بخش دوم، قسمت مطالعه کردنی است و خیلی فرّار است و آن را باید بسیار مرور کرد. من خودم برای تسلط بر این بخش، روزی ۸ تا ۱۰ صفحه هر روز مطالعه میکردم.
ادبیات فارسی اختصاصی: بخش آرایهها که با ادبیات فارسی عمومی یکسان بود. برای مبحث تاریخ ادبیات هم باید کتاب درسی را خوب خواند. شاید فقط هفتهای ۱۰ تست تاریخ ادبیات میزدم؛ در عوض، تست عروض و قافیه هم زیاد میزدم؛ چون این بخش نیاز به تمرین زیادی دارد؛ در کل، با هر بیتی که روبرو میشدم، هم وزنش را در میآوردم و هم آرایههای آن را پیدا میکردم.
تاریخ و جغرافیا: حجم کتابهای تاریخ و جغرافیا، خصوصاً کتاب تاریخ، خیلی بالاست. من تاریخ را روزنامهوار میخواندم و زیر مطالب مهم را خط میکشیدم. برای تسلط بر جغرافیا هم، زیر مطالب مهم خط میکشیدم، و اگر لازم بود حاشیهنویسی هم میکردم و نکتههای کلیدی آن را یادداشت میکردم و بعدها همان خلاصهها را مطالعه میکردم. مرور تاریخ و جغرافیای من زیاد بود و هفتهای یک بار آنها را مرور میکردم؛ به خصوص کتاب دوازدهم را که در امتحانات نهایی هم آن را امتحان میدادیم.
جامعهشناسی: به نظر من، جامعهشناسی درسی است که میتوان در کنکور آن را ۱۰۰ درصد زد! حتی کسی که تلاشش کم است، میتواند با کمی همت، این درس را 100 درصد بزند؛ چون فقط به مرور زیاد نیاز دارد و مرور مباحث آن هم وقت زیادی را از آدم نمیگیرد؛ البته اگر بار اول، کتاب را خوب خوانده باشد. خود من شش بار جامعهشناسی را مرور کردم و این درس را ۱۰۰ درصد زدم.
فلسفه و منطق: درس فلسفه و منطق، درسی است که برای تمام دانشآموزان سخت است؛ به خصوص بخش فلسفه برای اکثر دانشآموزان گنگ است. من روی منطق حساب باز کردم که هشت سؤال منطق را میزنم و همه را هم در کنکور زدم. به نظرم برای تسلط بر منطق، مطالعۀ کتاب کفایت میکند. فلسفه برایم دشوار بود. ابتدا کتاب را کامل مطالعه میکردم و بعد تست میزدم. برای این درس خیلی وقت گذاشتم، اما در عین حال، درسهای دیگر را نیز قربانی منطق و فلسفه نکردم. به نظرم نکته مهم در سؤالهای فلسفه این است که بچهها اگر کوچکترین شکی بین دو گزینه دارند، نباید آن را پاسخ دهند. من در فلسفه سؤال «نزده» داشتم، اما پاسخ غلط نداشتم.
روانشناسی: درس روانشناسی، کپی برابر اصل جامعهشناسی است؛ از این جهت که یک کتاب بیشتر نیست و راحت است و فقط به مرور نیاز دارد. من برای تسلط بر این درس، تست کم زدم و فقط روی کتاب تمرکز کردم.