«بعد از کنکور »؛ طی یک سال گذشته، بارها و بارها این عبارت را تکرار کردهاید؛ زیرا مطالعۀ پیگیر و مداوم برای آزمون سراسری، وقتتان را محدود کرده بود و نمیتوانستید به بسیاری از کارهایی که به انجام آنها تمایل دارید، بپردازید؛ کارهایی که به این روزها موکول کرده بودید؛ اما اکنون که فرصت لازم را دارید انگار همۀ اشتیاق و علاقۀ خود را برای انجام آن امور از دست دادهاید.
تا یک ماه پیش، همۀ آرزویتان این بود که هر چه زودتر کنکور بدهید تا بتوانید فیلمها و سریالهای مورد علاقهتان را بدون عذاب وجدان و نگاههای شماتتآمیز والدین تماشا کنید. میخواستید به سالنهای ورزشی بروید و ساعتها به ورزش مورد علاقهتان بپردازید. میخواستید کتابهای غیردرسی بخوانید و یا با دوستانتان گپ و گفت داشته باشید؛ اما حالا که فرصت مورد نظرتان رسیده است، حوصله پرداختن به هیچ کدام را ندارید و فقط منتظرید که هر چه زودتر نتایج اولیه آزمون سراسری و رتبهها را اعلام کنند تا از این دلشوره و نگرانی در بیایید.
این احساس، طبیعی است؛ اینکه بعد از یک سال برنامۀ منظم و حساب شده، ناگهان احساس خلا کنید و ندانید که از زمان موجود چطور باید استفاده کنید، چیز عجیبی نیست. مشابه این حس را افرادی که بعد از ۳۰ سال کار، بازنشسته میشوند، دارند؛ موقعیتی که اگر به آن توجه نشود، میتواند به افسردگی فرد منجر شود؛ اما شما در این دوران فترت، کارهای بسیاری برای انجام دادن دارید؛ کارهایی که هم نشاطتان را حفظ میکند و هم آنکه برای شما لازم و مفید است. پس در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.