وقتی پزشکان به «نورمن کازینز» گفتند که به بیماری اسپوندیلیت آنکیلوزان یا روماتیسم ستون فقرات، که یک بیماری مفصلی پیش رونده است، مبتلاست، اضافه کردند که هیچ کمکی نمی توانند به او بکنند و باید آماده باشد که بعد از تحمل دورهای درد جانکاه، از دنیا برود؛ اما کازینز، به جای آنکه دلمرده شود و خود را برای مرگ آماده کند، اتاقی در یک هتل گرفت و هر فیلم خندهداری را که می توانست پیدا کند، کرایه کرد. او بارها و بارها نشست و این فیلمها را تماشا کرد و از ته دل خندید و پس از شش ماه خنده درمانی، که خودش برای خودش تجویز کرده بود، پزشکان در نهایت تعجب دریافتند که بیماری او کاملاً درمان شده و هیچ اثری از آن نیست! این نتیجه حیرت انگیز باعث شد تا کازینز کتاب «آناتومی یک بیماری» را بنویسد و منتشر کند. سپس او پیرامون کارکرد «آندورفین ها» پژوهش گستردهای را آغاز کرد.
آندورفینها موادی شیمیایی هستند که وقتی می خندیم، در مغز آزاد میشوند. آنها همان ترکیب شیمیایی مورفین و هرویین را دارند و ضمن اینکه اثر آرام بخشی روی بدن میگذارند، سیستم ایمنی بدن را نیز تقویت می کنند. این امر توضیح میدهد که چرا آدمهای شاد به ندرت بیمار میشوند، در حالی که کسانی که مدام از همه چیز و همه کس گله و شکایت میکنند، اغلب اوقات بیمار هستند؛ به عنوان مثال، بین خنده و پادتنهایی که سرماخوردگی را از بدن میراند، رابطهای وجود دارد.
اهمیت این امر برای داوطلبان آزمون سراسری زمانی بیشتر آشکار می شود که بدانیم طبق یک آمار، کودکان پیش دبستانی، و حتی کوچکتر، در روز به طور متوسط ۴۰۰ مرتبه میخندند، اما این میزان در میان نوجوانان و جوانان، تنها ۱۵ مرتبه و حتی کمتر است؛ در حالی که وقتی ما میخندیم، همه چیز به نفع جسم و ذهن ما پیش میرود و ماده آندروفینی که در هنگام خندیدن در مغز ما آزاد می شود، در سیستم تنفسی به گونهای عمل میکند که انگار به ورزش دویدن پرداخته ایم.
البته ما نیز قبول داریم که تنها زمانی قادر به خندیدن خواهیم بود که خیالی آسوده داشته باشیم، اما داشتن یک خیال آسوده، بر عهده ماست. باید بپذیریم که مشکلات هیچ وقت تمام نمیشوند و ما در هر ردۀ سنی که هستیم، دغدغههای خودمان را داریم. اگر یک کودک میتواند بخندد، برای این است که در زمان حال زندگی میکند و خود را در غم و اندوه گذشته رها نمیکند؛ وگرنه برای یک کودک هم، نداشتن اسباب بازی مورد علاقه یا تنقلاتی که دوست دارد، بسیار غم انگیز است، اما به طور طبیعی اکثر کودکان، به سرعت اندوه خود را فراموش میکنند و در لذت آنچه دارند، غرق میشوند.
به عبارت دیگر، لازمۀ هنر شاد بودن، توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاهترین زمان ممکن، بعد از وقوع آنهاست؛ وگرنه همۀ مردم، که روی کرۀ زمین زندگی می کنند، به نوعی با مشکلات گوناگونی مواجه هستند. هر کس در زندگی برای خود مشکلاتی دارد، اما آن دسته از مردم که شاد هستند، خود را از اندوه گذشته یا نگرانی برای غم نیامده، نجات میدهند. ممکن است افرادی باشند که با داشتن مشکلاتی مثل: از دست دادن یکی از نزدیکان، ورشکستگی، مشکلات خانوادگی و …. تا دو سال نتوانند بخندند، اما در این میان، کسانی هم هستند که در مدت زمانی کوتاه به این نتیجه میرسند که باید به مشکلاتشان بخندند؛ بنابراین، افراد خودشان باید انتخاب کنند که تا چه مدت زمانی در غم و اندوه باقی بمانند؛ اما همه میدانیم که غمگین بودن در این شرایط و فرو رفتن در غصه و ماتم، اوضاع را بسیار بدتر از آنچه که هست، میکند.