سه روش پیشنهادی برای رهایی از توهمهای توانمندی
رقابت
رقابت با دیگران، اصلیترین ابزاری است که انسانهای متوهم را درمان میکند. انسانی که توهم دانش دارد، در زمان شکست از دیگران، در آزمونها، ممکن است از توهم دست بکشد؛ همان طور که مدیر متوهم در رقابت در بازار آزاد است که میتواند خود را در محک ارزیابی قرار دهد. دانشآموز متوهم هیچ تمایلی ندارد تا در هیچ آزمونی شرکت کند و در کل رقابتی شکل بگیرد. او دوست دارد تا در دنیای مصنوعی و متوهم خویش، یگانه دانشآموز توانمند باقی بماند.
مقایسه با دیگران
داوطلب یا دانشآموز متوهم، همواره با استدلال اینکه «شرایط ما فرق میکند» تلاش دارد تا راه مقایسه را ببندد و از توهم توانمندی خویش محافظت کند؛ البته مقایسه با دیگران، به معنی این نیست که دانشآموز یا داوطلب، خود را به خاطر نمرات بدتر یا وضعیت علمی پایینتر، بیارزش بداند؛ چنین مقایسهای نه تنها مفید نیست، بلکه ویرانگر نیز هست. منظور ما از مقایسه، این است که در هر مسابقهای، اعم از علمی، ورزشی، هنری و …، شما رقبایی دارید که با آنها مقایسه میشوید؛
پس اگر میخواهید در یک مسابقه برنده شوید، باید از حباب خود ساختهتان بیرون بیایید و با واقعیت روبرو شوید. میخواهیم بگوییم فقط زمانی میتوانید متوجه شوید که برای یک مسابقه یا یک رقابت آماده هستید که وضعیت خود را با سایر افرادی که موقعیتی مشابه شما دارند، مقایسه کنید. مقایسه، راهی برای توانایی سازگاری و هماهنگی اجتماعی، و ابزاری مفید برای توسعۀ رفتارهای اجتماعی است؛
اما اگر همین مقایسه، باعث نفرت از خودتان یا دیگران بشود، مضر است؛ به عبارت دیگر، اگر شما در ارزیابی و مقایسۀ خود، احساس کنید که هیچ چیز برای ارایه ندارید و دیگران قویتر، ثروتمندتر، باهوشتر، شادتر، زیباتر و جذابتر از شما هستند، اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد و ناامید و آسیبپذیر خواهید شد؛ اما شما میتوانید در یک مقایسه، نقاط قوت خود را بیابید و بر اساس آن در یک مسابقه شرکت کنید یا از حضور در یک مسابقه خودداری کنید، و این نشان دهندۀ ضعف یا ناتوانی شما نیست، بلکه بیانگر این است که شما بر اساس علایق و تواناییهای خود، راه دیگری را انتخاب کردهاید.
نقد
تنها نقد است که میتواند فرد متوهم توانمندی را در مقابل واقعیت پرسشهای سخت قرار دهد. نقد، حتی اگر حاوی هیچ پیشنهاد جایگزینی نباشد، میتواند توهم توانمندی را به چالش بکشاند. نقد به انسان در هر جایگاهی کمک میکند تا از افتادن در دام توهم توانمندی رها شود؛ البته نقد، خوشایند فرد متوهم توانمندی نیست، ولی درک و دریافت انتقاد، در حقیقت از شنوایی مؤثر برمیآید و در بسیاری از موقعیتهای زندگی، از جمله در خانه، مدرسه، دانشگاه و محیط کار، مفید است.
برای اینکه بتوانیم پذیرای نقد باشیم، لازم است قبول کنیم که ما بینقص نیستیم. همۀ ما اشتباه میکنیم و مهم این است که از اشتباهاتمان بیاموزیم و یک اشتباه را دو بار تکرار نکنیم. همچنین باید تعصب را کنار گذاشت. حتی اگر با نقدی موافق نیستید به این بیندیشید که شاید دیگران نکتهای را میبینند که شما حتی از وجود آن آگاه نیستید؛ پس تعصب و لجاجت را کنار بگذارید و این واقعیت را در نظر بگیرید که شاید حق با آنها باشد و از این فرصت به نفع خودتان بهره بگیرید تا خودتان را ارزیابی کنید.
شرکت نوپایی که توهمهای بزرگ دارد، هرچه زودتر شکست بخورد، به نفع خودش و جامعهاش هست؛ همان طور که مدیر دولتی و سیاستگذار متوهم هم هر چه سریعتر شکست بخورد، به نفع خود و جامعهاش عمل کرده است. این چنین است وقتی توهم تکثیر میشود، شکست یک هدیه الهی است. بزرگترین دشمنان نقد (رقابت و مقایسه) بدون شک، متوهمان توانمندی هستند که از کاریکاتوری شدن عکسهایشان میهراسند
.
او ایمان داشت با زدن آبلیمو به صورتش، دوربینها نمیتوانند تصاویرش را ضبط کنند.
از توهم است که در آن، فرد به توانمندیهای خود یا دیگری (مانند آبلیمو) ایمان دارد و آن را میستاید.
«توهم توانمندی» هم ویلر را در انجام ماموریتش ناموفق میکرد و هم فرصت یادگیری و آموختن را از او میربود.
هر سه ابزار فوق، راههای نجات یک جامعه از توهم است. جامعهای که این راهها را ببندد، سرشار از بازندگان متوهمیخواهد شد که در جایگاههای مختلف، از خود تصویر قهرمانان بزرگ را دارند. ارتباط جهانی، اگر هیچ فایدهای نداشته باشد، از شکلگیری انسانهای متوهم توانمندی جلوگیری میکند، و وقتی بازندگان در کنار توانمندها قرار میگیرند، هم خود فرد و هم جامعه هست که نجات مییابد.
نمونههایی از توهم توانمندی
توهم دانش:
زمانی که مدرک دانشگاهی برابر با دانش دانسته میشود، این توهم دوچندان میشود. در این وضعیت، فردی که دارای مدرک دانشگاهی باشد، خود را در آن زمینه، و احتمالاً زمینههای مشابه، دارای تخصص میداند. توهم دانش، آفت دنیای مدرن آموزش و اصلیترین مانع یادگیری است.
توهم مدیریت:
استارتآپهایی که خود را «اپل» و مدیری که خود را استیو جابز فرض میکند یا کارگردانی که خود را اسکورسیزی میبیند، آیینههای توهمییکسانی دارند.
توهم کنترل:
فردی که مجموعه، سازمان یا جامعه را تحت کنترل خویش میداند. این توهم، همان پاشنه آشیل دیکتاتورها در تاریخ بوده است. آنها توهم کنترل جامعه خود را به مثابه پیشفرض اصلی داشتهاند.
تمامی این توهمهای توانمندی، در هر شکلی که باشند، راه یادگیری و اصلاح را میبندند.
